اسباب کشی+جوونه زدن هشتمین مروارید نازت....در 16 ماهگی
16 ماه شدنت مباررررررررررررررررک عمرم... واماااااااااااااا...................... قرار بود بعد اون زلزله ی خفنی که رخ داد، از اونجایی که خونمون کلی ترک های بدی برداشته بود و بعد بارندگی سقفشم دچار مشکل شده بود مثلا" یه جورایی تازه سازم بود، گفتیم بهتره هرچه سریعتر خونه رو عوض کنیم .ولی پیدا کردن خونه اونم توی سراوان واقعا" مشکله .خدا رو شکر بالأخره بعد کلی پرس وجو یه خونه ایی پیدا شد واسباب کشی کردیم. واما پرنیا جون فقط دلش می خواست بغل مامی باشه، و واسه ی همین کمی اذیت شدیم .طفلکی بابا صادق حسابی اذیت شد و منم نمی تونستم زیاد کمکش کنم .تا ای...
نویسنده :
مامان مریم
1:57